Friday, 19 April , 2024
امروز : جمعه, ۳۱ حمل , ۱۴۰۳ - 11 شوال 1445
شناسه خبر : 31914
  پرینتخانه » اجتماعی, سرمقاله تاریخ انتشار : 05 سپتامبر 2021 - 11:07 |

بررسی سقوط دولت مدرن در افغانستان؛ عوامل و چراها

بررسی سقوط دولت مدرن در افغانستان؛ عوامل و چراها

بخش اول

به تاریخ ۲۴ اسد امسال شهر کابل بدون مقاومت به تصرف گروه طالبان درآمد. با تصرف طالبان به دست این گروه، دولتی که ۲۰ سال پیش تهدابش گذاشته شده بود، با تمام هست و بودش فروریخت و افغانستان یک بار دیگر در خلای یک دولت مدرن قرار گرفت.

رسیدن طالبان تا کابل در ظرف کم تر از یک ماه جنگ شدید میان افراد وابسته به این گروه با نظامیان پیشین، به طول انجامید.

سقوط دولت مدرن افغانستان، معلول عوامل زیادی است. برخی این عوامل از داخل دولت سبب سقوط شد و برخی دیگر نیز از خارج دولت.

در این نوشتار تلاش می شود که عوامل درونی و بیرونی سقوط دولت افغانستان به دست طالبان بررسی شود. در نخست به بررسی عوامل درونی سقوط و سپس به عوامل بیرون آن پرداخته می شود.

عوامل درونی سقوط دولت افغانستان

الف: فساد اداری در سکتور نظامی
فساد اداری در سطوح مختلف دولت، مادر تمامی نابسامانی ها در طول عمر دولت بیست ساله افغانستان بود. فساد اداری در سطح اداره های غیر نظامی، سبب شد که شهروندان افغانستان نسبت به نهادهای دولتی اعتماد خود را از دست بدهند و نسبت به آینده عملکرد این نهادها ناراض شوند. درباره فساد اداری و فروریزی اعتماد مردم نسبت به نهادهای دولتی در بخش عوامل بیرونی سقوط دولت افغانستان، پرداخته می شود.

اما فساد اداری در سطح ارگان های نظامی و استخباراتی چگونه مبدل به فاجعه‌ای شد که نتیجه‌اش سقوط دولت افغانستان بود؛ دولتی پیشتبانی گسترده بین المللی را همراه داشت و بیست سال با حمایت بی دریغ جهانی عمر کرد؟.

فساد اداری در بخش نظامی افغانستان در چند لایه ذیل قابل بررسی است.

۱- فساد در استخدام سربازان
هدف اساسی دولت ساقط شده افغانستان و حامیان بین المللی آن در ۲۰ سال گذشته، تشکیل نیروی ۳۵۰ هزار نفری بود. دستکم از ده سال به این سو، برای همین تعداد نیرو، معاش و دیگر امتیازات در بودجه نظامی افغانستان اختصاص می یافت. به همین دلیل بیش از نصف بودجه سالانه این کشور در بخش نظامی به مصرف می رسید. اما به گفته جنرال یاسین ضیا رییس ستاد ارتش پیشین افغانستان، هیچگاهی شمار نظامیان این کشور به ۳۵۰ هزار تن نرسیده بود. آقای ضیا این اظهارات را پس از سقوط دولت افغانستان به دست طالبان بیان کرد. پیش از آن هیچ مقام نظامی و غیر نظامی افغانستان چنین اظهاری نظر نکرده بود. در حالی که سالانه برای ۳۵۰ هزار نیرو، تمامی امتیازات اختصاص می یافت؛ اما در عمل شمار نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان رقم حدود دوصد هزار نفر بود.
به همین دلیل جنرالان و دیگر مقام های بلند پایه وزارت های دفاع و داخله و همچنان ریاست عمومی امنیت ملی این کشور، به ثروت افسانه ای دست یافتند. هر یک از این مقام ها، سالانه معاش و دیگر امتیازات نیروهای خیالی را به جیب می زدند.
غیر قابل انتظار نیست که یک فرمانده با تعدادی از سربازان خیالی در یک جنگ پارتیزانی دستاوردی نداشته باشد.
مسئله سربازان خیالی چندین بار در گزارش نهاد امریکایی موسوم به “اداره بارزس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان” نیز بازتاب یافت؛ اما دولت افغانستان باربار یافته ها این نهاد را تکذیب می کرد.

۲- فساد در امتیازات سربازان

امتیازات سربازانی که در مقابل افراد وابسته به گروه طالبان می جنگیدند، شامل معاش، لباس نظامی و یک منیوی غذایی نسبتا مناسبی بود. اما فرماندهان آنان در تبانی با پیمان کارانی که مواد غذایی و لباس را برای سربازان مهیا می کردند، آلوده به فساد بودند و از سهم غذا و لباس سربازان دزدی می کردند.

رسانه های داخلی و بین المللی و همچنان اداره بارزس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان، گزارش هایی مستند درباره چگونگی گرسنه ماندن سربازان در سنگرها منتشر کردند. براساس این گزارش ها، برای واحدهای کوچک و دور افتاده نظامی، بسیاری اوقات مواد غذایی کم کیفیت می رسید و در موارد نیز، سربازان با شکم گرسنه می جنگیدند. در حالی که در منیوی غذایی سربازان حداقل یک وعده گوشت و دو وعده میوه شامل بود.

در مقابل، فرماندهان و پیماکاران با دزدیدن از حق سرباز ثروت مند می شدند و سرانجام روحیه سربازان نیز تضعیف می شد. کمتر فرمانده نظامیان پیشین افغانستان بودند/استند که از پول نان و البسه سربازان خود، خانه های قصر مانند نساخته باشند. در چنین حالتی سرباز نمی تواند روحیه بگیرد. وقتی فرمانده برای رهبری یک واحد نظامی گماشته شود؛ مگر این فرمانده به جای رهبری واحد مربوط، تمام توانش را برای دزدیدن از حق سرباز به کار بگیرد، انتظار نمی رود، سربازان میدان نبرد را به نفع دولت تغییر دهد.

ج: فساد در مصرف پول های اوپراتیفی/ عملیاتی
دولت ساقط شده افغانستان سه ارگان کلیدی در بخش نظامی و استخباراتی داشت. این ارگان های شامل وزارت دفاع ملی، وزارت امور داخله و ریاست عمومی امنیت ملی می شد.
وزارت دفاع ملی مسوولیت رهبری ارتش را به عهده داشت، وزارت داخله هم در کنار رهبری پولیس و تأمین نظم عمومی، در میدان های نبرد، علیه طالبان نقش داشت. در مقابل ریاست عمومی امنیت ملی مسوولیت جاسوسی و تغذیه وزارت های دفاع و داخله را از رهگذر تأمین اطلاعاتی استخباراتی به عهده داشت. این در حالی بود که وزارت های یاد شده نیز واحدهایی را به جمع آوری اطلاعات اختصاص داده بودند.

در جنگ های پارتیزانی، اطلاعات استخباراتی نقش تعیین کننده ای در برد و باخت طرف های درگیر دارد. این اطلاعات باید دقیق، به موقع و سریع در اختیار نیروی عملیاتی قرار گیرد.

به همین دلیل سالانه میلیون های دالر برای ریاست عمومی امنیت ملی اختصاص می یافت. بخشی از این پول به نام پول اوپراتیفی/ عملیاتی یاد می شد. ریاست امنیت ملی مکلف نبود که از چگونگی مصرف این پول حداقل به پارلمان افغانستان پاسخگو باشد.

در ساختارهای استخباراتی، پول اوپراتیفی خیلی کار ساز واقع می شود. این پول روی کسانی باید هزینه شود که مخالفان نظام، کمتر به آنان توجه دارند. مثل استخدام کارمندان محلی برای جمع آوری اطلاعات. این کارمندان باید از میان طبقه مورد اعتماد اکثریت باشندگان یک محل استخدام شوند و مردم نیز درباره این موضوع کوچک ترین شک نداشته باشند. عالمان دین، آموزگاران، بزرگان قوم و در برخی از موارد دانش آموزان و دانشجویان می توانند، گروه های مورد اعتماد در جمع آوری معلومات استخباراتی باشند. بدون این که مخالفان نظام بالای این افراد شک کنند، می توانند اطلاعات را جمع آوری کنند. پول های اوپراتیفی هم برای همین گروه از کارمندان استخباراتی اختصاص می یابد. اما پول های اوپراتیفی در افغانستان چنان که باید، به مصرف نرسید.

مقداری از این پول را مقام های بلند پایه امنیت ملی به جیب زدند و مقداری دیگر آن را روی افرادی هزینه کردند که قابلیت جمع آوری اطلاعات را نداشتند و در برخی از موارد به عنوان “جاسوس دو سویه” کار می کردند. شیوه استخدام جاسوسان محلی که با پول اوپراتیفی فعالیت می کردند، نیز با چالش هایی همراه بود. جنگجویان طالبان، ده ها نفر را -که تعداد آنان مشخص نشده است- در پیوند به “همکاری با دولت” کشتند. گفته می شود، برخی از این افراد، کارمندان محلی اداره امنیت ملی بودند که توان مخفی شدن در لباس دوست/ بی طرف را در مقابل طالبان نداشتند.

به همین علت، معلومات استخباراتی یا به موقع در دسترسی نیروی های ارتش و پولیس قرار نمی گرفت و یا هم معلومات دقیق درباره چگونگی فعالیت طالبان جمع آوری نمی شد.

در جانب مقابل، گروه طالبان فعالیت های استخباراتی خود را با شیوه موثرتری نسبت به دولت انجام می داد. این گروه در سطوح مختلف دولت افغانستان جاسوس داشت و با سرعت اطلاعات مورد نیاز خود را به دست می آورد. صفوف نظامیان پیشین افغانستان نیز از گزند نفوذی های طالبان در امان نبود. این گروه از سطح سرباز تا فرمانده واحدهای نظامی جاسوس داشت. حداقل در هشت سال اخیر عمر دولت افغانستان، نفوذی های گروه طالبان که در لباس سرباز در واحد های نظامی خود را جا زده بودند، ده ها نظامی افغانستان را کشتند و تجهیزات آنان را نیز تحویل این گروه کردند.
ادامه دارد…
آژانس خبری صدای پامیر-کابل

نویسنده : حافظ نصرت
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا دروغ باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.