Thursday, 28 March , 2024
امروز : پنج شنبه, ۹ حمل , ۱۴۰۳ - 19 رمضان 1445
شناسه خبر : 32031
  پرینتخانه » اخبار افغانستان, سیاسی تاریخ انتشار : 12 سپتامبر 2021 - 11:37 |

بررسی سقوط دولت مدرن در افغانستان؛ عوامل و چراها

بررسی سقوط دولت مدرن در افغانستان؛ عوامل و چراها

بخش دوم

ب: ناکامی دولت در تولید روایت و جنگ روانی

جنگ ۲۰ ساله میان دولت افغانستان و گروه طالبان، گذشته از جنگ پارتیزانی، “جنگ روایت ها” بود. در جنگ روایت ها، طرف های درگیر می کوشند تا “حقانیت” جانب مقابل خود را به چالش بکشند و خود را برحق ثابت کنند. در جنگ روایت ها، هر طرفی که روایت پر خریدار تولید کرد، برنده نبرد خواهد بود.

در جنگ ۲۰ سال در افغانستان نیز، روایت های گوناگونی از سوی دولت و گروه طالبان تولید شد. جانب طالبان تولید روایت بسیار موفق تر از دولت عمل کرد و جنگ روانی خود را بهتر از دولت مدیریت کرد. اما دولت افغانستان نتوانست روایت واحد و قابل پذیرش برای روستا نشینان- به ویژه روستا نشینان جنوب و شرق افغانستان- تولید کند.

۱٫ روایت طالبان

جهاد، اشغالگر، صلیبی، دست نشانده، مزدور، اداره کابل، دشمن زبون، عسکر اجیر و … از کلید واژه هایی بود که طالبان در تولید روایت و جنگ روانی علیه دولت افغانستان در وصف نظامیان داخلی و خارجی و مقام های دولت افغانستان از آن‌ها استفاده می کرد. این روایت با کلید واژه هایش تا لحظه سقوط کابل ثابت ماند و با همین روایت دولت افغانستان را ساقط کرد.
گروه طالبان روایت های خود را در قالب های عام فهم، سنتی و قابل پذیرش در یک جامعه مذهبی طراحی می کرد. به گونه مثال طالبان در جنگ روایت ها، از نیروهای خارجی به عنوان اشغالگر و از احاد دولت افغانستان به عنوان دشمن مزدور در تبلیغات خود استفاده می کرد. در درون یک جامعه سنتی مثل افغانستان که مردمانش به خارجی ستیزی مشهور استند، استفاده از عبارت”نیروی اشغالگر” خریداران زیادی داشته است. این که خارجی ستیزی در افغانستان به نفع مردم بوده است یا به زیان آنان، بحث جداگانه ای است. اما مردمان افغانستان در سه جنگ با قوای خارجی، این مردمان با این گونه تبلیغات، قوای خارجی را مجبور به بیرون شدن از کشور کرده اند.
در همین حال، مردمان افغانستان به همان اندازه که از نیروی خارجی مستقر در کشورشان نفرت دارند، بیشتر از آن از کسانی ابراز نفرت کرده اند که در دستگاه حاکم صاحب قدرت بوده اند. به همین دلیل بی جا نبوده است که طراحان جنگ روانی طالبان، مقام های رده اول تا آخر دولت افغانستان را در بیست سال گذشته، همچون دشمن مزدور یاد می کرد.
به این ترتیب می شود که نتیجه گرفت که گروه طالبان در تولید روایت برای توجیهه نبرد علیه دولت افغانستان، موفقانه عمل کرد. این گروه در واقعیت امر توانست با هزینه کم، روایت قابل پذیرش تولید کند. یکی از علت های پیروزی و همراه شدن جنگجویان بیشتر با این گروه، تولید روایت قابل پذیرش در جامعه افغانستان بوده است.
با این همه، بی جا نیست که نگاهی به کانال های برون داد روایت های گروه طالبان نیز داشته باشیم. گروه طالبان در جنگ بیست ساله علیه دولت افغانستان و نیروهای خارجی، از کانال های بسیار ساده و ابتدایی روایت های خود را برون می داد و جنگ روانی خود را به پیش می برد.
شبنامه: شبنامه نخستین کانالی بود که طالبان با نشر کردن آن را از طرف شب در میان مردم و نظامیان کشور سبب ایجاد شک و ترس می شد. گروه طالبان در شبنامه ها می کوشید به دو شیوه؛ مجاب کردن و تهدید به مرگ، سبب تغییر مفکور و جهت حرکت حکومتی ها و حامیان آن شود. گروه طالبان شبنامه ها را در نزدیک محل بود و باش یا منزل افراد مورد نظر خود می انداختند و از آنان می خواستند که از کار با دولت و نیروهای خارجی دست بکشند، چون به باور این گروه، کار کردن با دولت و نیروهای خارجی، معصیت است و سبب دوری انسان مسلمان از دین و ایمان می شود. تعدادی از کارمندان دولت و همکاران محلی نیروهای خارجی که فهم بسیار سطحی از دین داشتند، شکار این گونه تبلیغات طالبان می شدند و پس از مطالعه شبنامه ها، از کار با دولت و خارجی ها دست می کشیدند. اما در مقابل تعدادی از این افراد با شبنامه ها مجاب نمی شدند و به کار خود ادامه می دادند. در این حالت افراد وابسته به گروه طالبان به تهدید این افراد ادامه می دادند و سرانجام تهدیدها، به کشتن منتهی می شد. نمونه های زیادی از این گونه قتل ها در جنوب کشور ثبت شده است.
ملا امامان محلی: در ابتدای جنگ طالبان علیه دولت افغانستان و حامیان جهانی آن، این گروه از طریق ملا امامان در مناطق بسیار دور دست در ولایت های جنوب افغانستان، روایت های جنگی خود را به مردم می رساند. روی هم رفته، پس از سال ۲۰۰۷ میلادی، نفوذ این گروه در نزدیکی های ولسوالی های گسترش یافت و سرانجام تا حومه های شهر ها نیز رسید. با گسترش ساحه نفوذ طالبان، ملا امامان بیشتری روایت های این گروه را تبلیغ می کردند. در این خصوص دست دولت افغانستان بسته بود و کاری موثر برای بازداشت و زندانی کردن ملا های مبلغ روایت طالبانی انجام داده نمی توانست. به دلیل این که چنین کاری سبب نارضایتی عمومی علیه دولت می شد. به همین دلیل در صدها مورد، ارگان های امنیتی از عملکرد ملا امامان طرفدار طالبان چشم پوشی می کردند.

رسانه های اجتماعی: با گسترش رسانه های اجتماعی و عمومیت پیدا کردن استفاده از این رسانه ها در افغانستان، افراد وابسته و وفادار به گروه طالبان در این رسانه ها به فعالیت آغاز کردند و روایت های خود را از طریق آن ها با مردم شریک می کردند. گروه طالبان از رسانه های اجتماعی صرف به هدف رساندن روایت های جنگی خود استفاده نمی کرد، بل از این رسانه ها برای جلب و جذب افراد نیز کار می گرفت. تا پیش از سقوط کابل، هزاران کاربر رسانه های اجتماعی در افغانستان، بدون عکس و با نام های جعلی فعالیت می کردند. اما با سقوط کابل، عکس های نمایه این افراد تغییر کرد، نام های اصلی ها رونمایی شد و به این ترتیب هویدا گشت که این افراد، وابسته به طالبان بوده اند و برای جلب و جذب نیرو و تغییر ذهنیت مردم کار می کردند.

وبسایت الاماره: وبسایت الاماره، روایت های جنگی گروه طالبان را با عمق بیشتر تبلیغ می کرد. به این معنا که در این وبسایت، موضوع ها مورد بحث طالبان با نشر مقاله ها و تبصره ها دنبال می شد. توجیهه حمله های انتحاری، تشویق طالبان به جنگ علیه دولت افغانستان، ملحد دانستن مقام های دولتی و … بحث عمده در این وبسایت بود.

۲٫ روایت دولت افغانستان و حامیان جهانی آن

تروریست، قاچاقبر مواد مخدر، آدم کش ، غارتگر/ویران کننده آثار باستانی، از کلیدی واژه هایی بود که دولت افغانستان و نیروهای خارجی در سال های ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۷ میلادی، در توصیفی گروه طالبان استفاده می کردند. سپس این کلید واژه ها سپس به مخالفان مسلح دولت، برادران ناراضی، افراد فریب خورده و … تغییر کرد. سرانجام پس از انتخابات جنجالی سال ۲۰۱۴ میلادی، باری اشرف غنی از گروه طالبان همچون مخالف سیاسی یاد کرد و از این گروه خواست از جنگ دست بکشد و همچو حزب سیاسی در افغانستان فعالیت کند.
تغییر موقف دولت و حامیان جهان آن در قبال گروه طالبان، گاه سبب ناامیدی و گاهی سبب شکاک شدن مردم نسبت به چگونگی مقابله با این گروه شد. این تنها غیر نظامیان نبودند که تغییر توصیف طالبان آنان را در دو راهی انتخاب قرار داد؛ بل نظامیان کشور نیز با تغییر رویکرد دولت در قبال این گروه، در میدان های نبرد دچار شکست شدند.
وقتی پس از نزدیک به یک دهه، دولت افغانستان طالبان را از رده گروه های تروریستی به مخالفان مسلح دولت، بیرون می کند، چگونه باید نظامیان کشور روحیه جنگی شان در برابر طالب قوی می شد تا این گروه را تار و مار کند.
به همین دلیل در برخی از موارد حتا فرماندهان خط های نخست جنگ وادار می شدند که از بهر محاکمه نشدن به جرم کشتن مخالفان مسلح دولت/ برادران ناراضی، آن گونه که باید علیه طالبان نجنگند.
تناقص روایت دولت افغانستان، عامل بخش عمده از شکست نظامی و سیاسی در مقابله با گروه طالبان بود. اگر دولتی که حال دیگر وجود ندارد، روایت قابل فهمی از جنگ علیه طالبان ارایه می کرد، حداقل دو بُرد عمده در برابر نیروی طالب می داشت. اول مردم فریب شعارهای طالبان را نمی خورد و همچون نیروی بی مزد این گروه نمی شد. دوم این که این نظامیان کشور در میدان های نبرد، با روحیه قوی علیه طالبان می جنگیدند.

اگر به عمق موضوع تولید روایت هم نرویم و صرف با مقایسه کلید واژه هایی که دو طرف برای توصیف یکدیگر استفاده می کردند، بسنده کنیم، به این نتیجه می رسیم که گروه طالبان در تولید روایت نسبت به دولت افغانستان موفق بوده است. به دلیل این که طالبان از آغاز تا انجام از واژه های ثابت در توصیف احاد دولت و حامیان جهانی اش کار می گرفت. از لحاظ تکتیک های تبلیغاتی به هر اندازه ای که یک واژه، جمله یا نماد، تکرار شود، به همان اندازه تأثیرگذاری آن ها بیشتر می شود.
سرانجام به این نکته نیز باید اشار کنیم که کانال های برون داد روایت های دولت افغانستان و نیروهای خارجی در مقابله با طالبان کدام ها بوده است.

نشریه و رادیوی صدای آزادی: نشریه و رادیو صدای آزادی از نخستین کانال های برون داد روایت های دولت و جامعه جهانی بود. این رسانه ها نخست از پایگاه هوایی بگرام نشر و پخش می شد و سپس از کابل به نشرات خود آغاز کرد. نشریه صدای آزادی تقریبا در تمام ولایت های می رسید. محتوای تبلیغاتی این نشریه شامل ضد تبلیغ، بازتاب توانایی نیروهای امنیتی افغانستان و چگونگی آموزش این نیروها توسط قوای خارجی، اهداف توسعه طلبانه دولت و کمک رسانی به مردم بود. بیشتر اشاره کردیم که مردم افغانستان خارجی/غربی ستیز اند. حتا اگر خارجی به نفع این مردم نیز کاری انجام دهد، بازهم با دیده شک به آن نگاه می کنند. در این صورت، وقتی در نشریه صدای آزادی، یک آموزگار خارجی را در حال آموزش به یک سرباز پولیس یا ارتش نشان می داد، می توان تصور کرد که تا چه حدی فاصله میان مردم و دولت را عمیق و گسترده می کرد.

تبلیغات در قالب پیام های کوتاه در رسانه های همگانی: آیساف، ناتو و سرانجام مأموریت حمایت قاطع ناتو در افغانستان، شعبه ای به نام “شعبه جنگ روانی” داشت. این شعبه پیام کوتاه تبلیغاتی تولید می کرد و این پیام ها در ازای پرداخت پول گزاف در تلویزیون ها و رادیو ها پخش می شد. روایت عمده در این پیام ها این بود که نیروهای امنیتی و دولت افغانستان برای تأمین امنیت و رفاه عامه تلاش می کنند. حالا بازهم این روایت به جای آن که برای جلب حمایت مردم از دولت و نیروهای امنیتی موثر باشد، برعکس به ضرر آن ها تمام می شد. به دلیل این که در این پیام ها، همواره نظامیان خارجی به عنوان همکار دولت و نیروهای امنیتی افغانستان معرفی می شدند. در حالی که طالبان ذهنیت مردم را به گونه ای آماده کرده بود که مشارکت دولت با نیروهای خارجی به هدف اشغال افغانستان و ترویج بی دینی است.

نصب تابلوهای بزرگ تبلیغاتی در شهرها: دولت افغانستان به همکاری نیروهای خارجی، تابلوهای بزرگ تبلیغاتی را در نقاط مختلف شهرهای کلان به اجاره می گرفت و اهداف نیروهای امنیتی را در این تابلوها بازتاب می داد. این کار نیز حداقل با دوکاستی عمده شکلی و محتوایی رو به رو بود. از لحاظ شکلی، تابلوهای تبلیغاتی در کلان شهرها نصب بود، در حالی که باید بیشترین کار روایت سازی و جنگ روانی علیه طالبان باید در روستاها صورت می گرفت. از لحاظ محتوایی نیز این کار با کاستی های زیادی رو به رو بود. به گونه مثال، در این تابلوها از ادبیاتی کار گرفته می شد که برای “گروه هدف” مفهوم قابل پذیرش را افاده نمی کرد. گروه هدف، به تعدادی از افراد گفته می شود که تبلیغ کننده قصد دارد، بر عملکرد و طرز فکر آنان اثر بگذارد.

استفاده از رسانه های اجتماعی: تمامی اداره های دولتی مشمول نظامی و غیرنظامی سابق، از رسانه های اجتماعی کار می گرفتند. چگونگی کاربرد این رسانه ها توسط نهادهای دولتی با چالش های زیادی همراه بود. اساسا مسوولان رسانه اجتماعی در نهادهای دولتی با شیوه های تبلیغ و تولید پیام موثر آشنایی نداشتند. به همین دلیل در بسیاری ازموارد، محتوای رسانه های اجتماعی وابسته به این نهادها، به جای موثریت، در ضد تبلیغ علیه دولت کار گرفته می شد. به گونه مثال وزارت دفاع ملی ماه سنبله سال ۱۳۹۸ خورشیدی از کشته شدن قاری فصیح الدین والی نام نهاد آن وقت گروه طالبان برای ولایت بدخشان خبر داد. این وزارت اعلام کرد که این عضو بلند پایه گروه طالبان در ولسوالی وردوج بدخشان درپی عملیات نظامیان کشور کشته شد. در حالی که قاری فصیح الدین کشته نشده بود و اکنون او به عنوان رییس ستاد ارتش طالبان منسوب شده است.

با توجه به آن چه که گفته آمدیم، تولید روایت ناقص و جنگ روانی موثر یکی دیگر از عوامل سقوط دولت مدرن بیست ساله در افغانستان بود. در حالی که گروه طالبان با به کار گیری روش های منظم تولید روایت و جنگ روانی موثر، دولت را از این رهگذر به زانو درآورد.

نویسنده : حافظ نصرت
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا دروغ باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.