Saturday, 20 April , 2024
امروز : شنبه, ۱ ثور , ۱۴۰۳ - 12 شوال 1445
شناسه خبر : 33519
  پرینتخانه » اخبار جهان, سیاسی تاریخ انتشار : 25 دسامبر 2021 - 20:22 |

سردار سلیمانی؛ در برابر استکبار جهانی

سردار سلیمانی؛ در برابر استکبار جهانی

دادگر دادگرا؛ در برابر دیو دادشکن و درد افزا؛ تعبیر دیگری از تقابل سردار سلیمانی با استکبار جهانی است. استکبار در روزگار ما؛ هیولای هول‌ناک را می‌مانَد که قصد دارد؛ عالَم و آدم را در کام خود کَشَد و ببلعد و هرکس، هرچه و هرجا را فروبلعد؛ بازهم سیری نمی‌یابد و «هل من مزید می‌گوید»!. استکبار؛ خاصیّت و ماهیت؛ آتش‌آسا دارد. آتش هرچه را ببلعد؛ شعله‌ورتر می‌گردد. تنها چیزی که آتش را خاموش می‌کند؛ آب است. استکبار در این عصر و مصر گویی؛ آتشِ عظیم و هیولاگون بود که می‌سوخت، می‌تاخت، می‌کُشت و نیست و نابود می‌کرد. آبی که اشتعال این هیولای هراس را؛ فروکاهید و آتش و اشتعالش را فروکوفت؛ شهید سردارِ حاج قاسم سلیمانی؛ به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران و نوک پیکانِ جریان مقاومت بود.

بیش‌ترین نماد و نمود استکبار؛ در صحنه‌ی سیاست و در قایمه‌ی قدرت بوده‌است. زیرا؛ صحنه‌ی سیاست؛ مقامِ مدیریتِ قدرت است و قدرت همواره فساد، افساد و استکبار ‌آورده‌است. مگر آن‌که مومنان در مقامِ مدیریتِ قدرت و سیاست بوده باشند که در این‌صورت؛ عالَم و آدم؛ از ایمان، عدالت و آزادی آنان؛ در امن و امان خواهد بود. زیرا؛ خاصیّتِ ایمان و مومنان؛ آوردنِ امن و امان؛ برای خود و دیگران است: «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ». مومن؛ اسمی است مشترک میان مبدأی امن و امان و امنیّت؛ یعنی؛ حضرت حقّ و خداباورانِ خداخو وخداجو؛ چونان سردار سلیمانی که مصداقِ مسلّمِ مسلمان واقعی؛ در سخن رسول‌الله (ص) بودند: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ النَّاسُ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِه‏».

از روزی که استکبار جدید؛ در جهان معاصر مجدداً؛ متولد شد؛ هزاران دوزخِ درد و دشمنی؛ آفرید. از جهان؛ جهنمی ساخت جان‌گداز؛ برسر تصاحب آن‌چه برای خود مفید و مطلوب می‌دانست. روزی؛ خاک هندوستان را به توبره کشید تا شبه‌قاره را؛ از مستعمراتِ ملکه‌ی مستکبران کند. شاخِ آفریقا را شکست، مصر را مصادره کرد و الجزایر را؛ از آزار و اذیت؛ آشفت و افغانستان را در آه و افغان نشاند. آسیاب استعمار؛ به نوبت می‌چرخد. روزی برای ملکه‌ی متکدیانِ مستکبر بریتانیا و امروز برای مستکبرانِ متوحشِ آمریکا. آن‌روزها؛ با استر، اسب، اشتر و قایق؛ قادر به مسافرت بود؛ اینک امّا با ناو و نیروی دریایی و طیاره و سیاره؛ به سیاحت و غصب و غارت جهان می‌پردازد. فلسطین را با بهای بخس به صهیونیسم بخشید. «أَلَدُّ الْخِصام‏» آدمیت و سرطان صعب‌العلاج؛ بل‌که لاعلاج در جانِ انسانیت. به گمان این‌که این سرطان؛ صاحبان این آبادی و حوالی آن را نابود کند و قلب زمین؛ خاورمیانه؛ خانه‌ی دوم‌شان شود. این را استراتژیست‌های خودشان گفته‌اند که این‌جا در این عصر؛ «Heart land» است. قلب زمین. زیرا؛ مبدأ و مرکز فکر و فرهنگ جهان است از یک‌سوی؛ و معدن و مرکز بیش‌ترین انرژیِ جهان از دیگرسوی. اکثر انبیای عظام که ما می‌شناسیم و تمام انبیای اولوالعزم (ع) از همین‌جا برخاسته‌اند. این سرزمین؛ گهواره‌ی ادیان ابراهیمی و تمدن بشری است. نوح، ابراهیم، موسی، مسیح و محمد (ع)؛ در همین گهواره؛ بزرگ شده و بالیده‌اند. آیین اسلام؛ به‌مثابه‌ی مهم‌ترین مانع و مظهر مخالفت و مبارزه با استکبار جهانی؛ در همین منطقه؛ مرکزیت دارد. تشیع؛ به‌عنوان مذهبِ مخالفت و مبارزه با مستکبر که به‌تعبیر دکتر شریعتی اسلام و تشیع هردو با لا (نه) آغاز شده‌است؛ (لای لا اله الّا الله و لای امام علی (ع) به پیش‌نهاد ابن‌عوف در شورای شش‌نفره؛ مبنی بر تبعیت از سیره و سنّت سیاسی شیخین)؛ در همین‌جا مرکزیت دارد و از همین‌جا؛ هجوم، همجیت، حضور و هیمنه‌ی غرب استکباری را؛ به چالش کشیده و اسباب افول و اضمحلالِ احتمالیِ مظهر استکبار عالَمی = آمریکا را؛ فراهم کرده‌است.

سردار سلیمانی؛ با مدیریتِ مقاومت‌گرانِ منطقه؛ در برابر استکبارِ عالَمی؛ ایستاد و نگذاشت قلبِ زمین؛ در دست جهان‌خواران قرارگیرد. اگر این قلب در اختیار استکبار قرار می‌گرفت؛ تمام منطقه‌ی غرب‌آسیا؛‌ در اختیارش قرارداشت و آن‌گاه ایجاد خاورمیانه‌ی بزرگ نیز تحقق می‌یافت و به‌دنبال آن؛ صهیونیسم آن‌گونه که آرزو کرده بود و ایده‌آلش بود؛ اسرائیل را از نیل تا فرات؛ بل‌که بیش‌تر؛ آن‌طرف‌تر از نیل و فراتر از فرات؛ توسعه می‌داد و قلب زمین؛ بدون محدودیت و ممانعت؛ مال مستکبران می‌شد.

اسرائیل به یُمنِ همّت مردانِ مقاومت؛ نه تنها هزاران کیلومتر از نیل و فرات؛ فروتر ماند که حتّی از کرانه‌ی رود اردن و الجلیل و قانا نیز فراتر نرفت و نخواهد رفت، بل‌که امید می‌رود؛ در آینده‌ی نه چندان دور؛ اثری از اسرائیل غاصب نماند و فلسطین از نهر تا بحر؛ مالِ مالکان اصلی آن شود.

استکبار جهانی؛ به‌عنوان ابلیسِ اکبر؛ هرچند در همه‌جا شیطنت و شرارت می‌کند و فتنه و فساد را؛ فراهم می‌سازد؛ اما در حال‌حاضر؛ هیولایی را می‌ماند که دست‌وپا ندارد. دست‌وپایش؛ قطع گردیده‌است. پس از شهادت سردار سلیمانی؛ اخراجِ آمریکا از افغانستان آغاز شد. آمریکا با آن‌که آمده بود بمانَد؛ از بیم انتقام؛ هراسان هزیمت کرد. دست‌وپای آمریکا را قطع‌نامه‌ی مجلس ملّی عراق؛ قطع کرده اخراجش از این کشور نیز یک‌روز پس از ترور حاج قاسم و ابومهدی المهندس؛ کلید خورد و هرروز و هرساعت؛ موشکی از مواضعِ مقاومت؛ بدرقه‌ی راهش می‌شود و هر لحظه بیش‌ازپیش می‌شکند و چونان تکه‌های بنای فرسوده؛ فرومی‌ریزد.

آمریکا که از غرب‌ِآسیا برود؛ حضور ظاهری استکبار؛ در جهان و جوامع ما؛ مختومه می‌شود. صهیونیسم نیز به‌مثابه‌ی دنباله‌ی امپریالیسم؛ در برابر مقاومت؛ میراث ماندگار سلیمانی؛ مجال ماندن ندارد. جهانِ تکبرآمیزِ تک‌قطبی؛ تمام می‌شود و در زباله‌دان تاریخ؛ ته‌نشین می‌گردد و با ظهور جزایر سیاست و قدرت‌های متعدد در جهان؛ جایی برای جولان مجدد استکبار؛ باقی نمی‌مانَد و عالَم و آدم؛ به پیشواز عشق، عدالت و آزادی می‌شتابد.‌ از همین حالا؛ فاتحه و حلوای امپریالیسم و صهیونیسم را نه که سرود شادیانه‌ی نابودی این جرثومه‌ی جفا و جنایت در جهان را می‌خوانیم. زیرا؛ مرگ و ممات استکبار و مستکبر؛ حلوا و فاتحه و خیرات ندارد؛ بل‌که ننگ و نفرین دارد که نثارش می‌شود.

«وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين‏، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏».

ح.ع. آل‌علی.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا دروغ باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.