به گزارش آژانس خبری صدای پامیر، تلاشهای ترکیه از غرب به شرق آسیا با پرچمداری رجب طیب اردوغان که میخواهد نقش پدرخوانده را حداقل برای بخشی از جغرافیای جهان اسلام، بازی کند، متأثر از تحولات بحران اوکراین میرود که از حالت تعادلنمایی خارج شود و اردوغان را به کاری وادارد که چندان رغبتی به آن ندارد.
مشخصا بنبست بازی دوروی ترکها را میتوان در مسیر آنکارا به کابل یافت؛ سرزمینی که در دهههای اخیر حداقل مناطق شمالی آن به بهانه ترکیب جمعیتی ترکتباران ازبک، شاهد دخالتهای آشکار و پنهان دولتمردان آنکارا بوده است.
حضوری که به بهانه مذکور، تقریباً به یک مسئله عادی تبدیل شده و به ظاهر حساسیتی را نیز در میان حاکمان کابل به همراه نداشته است.
مؤلفه قومگرایی که پیشتر بستر دخالت ترکها را در افغانستان فراهم ساخته بود، از یکسو و بلندپروازیهای رجب طیب اردوغان که احیای امپراتوری عثمانی را در ذهن میپروارند، از سوی دیگر، موجب شده است که ترکیه بخواهد خود را در قامت یک بازیگر بزرگ در جهان اسلام مطرح نماید؛ بازیگری که البته قواعد بزرگی را نمیداند و گمان میبرد با حمایت از تروریستهای اجارهای میتواند نظام سوریه را آنگونه که تمایل دارد، تغییر دهد یا با کارت اخوانیها، آن گونه که میخواهد بازی کند.
بازی دوگانه ترکها با قضیه فلسطین نیز در همین شمار است؛ زمانی داعیه حمایت از مقاومت فلسطین را دارند و همزمان مشارکت اقتصادی و توسعه تبادلات تجاری را با اشغالگران صهیونیست با به شدت دنبال میکنند. جدای از داعیههای اردوغان در جهان اسلام، آنکارانشینها بازی موازی با مسکو و واشنگتن را نیز دنبال میکنند و سعی دارند بر طناب سیرک بینالملل، هم روابط با مسکو و منافع اقتصادی ناشی از آن را داشته باشند و هم با همنوایی با بلوک غرب، آرزوی عضویت «ناتو» را نیز محقق سازند.
بحران اوکراین اما میرود که نقطه پایانی بر بازی دوگانه اردوغان باشد؛ جایی که خط و خطوطها را باید پررنگتر کشید و میانهها را به وضوح مرزبندی و تحدید کرد؛ این به معنای الزام به انتخابی است که پیشتر ترکها نسبت به آن، سیاستی دوگانه را در پیش گرفته بودند.
تا اینجای کار، ترکیه با همراهی بلوک غرب، از جمله بستن فضای خود بر هواپیماهای روسی و محدودیتهایی در دریای مدیترانه، تکلیف خود را با روسها روشن کرده است؛ امری که نشان میدهد آنکارا سیاستهای روسیه در منطقه از جمله دریای مدیترانه را برنمیتابد و آن را تهدیدی برای ژئوپولتیک خود ارزیابی کرد است. استنباطی که زمینهساز نزدیکی بیش از پیش اردوغان به اردوگاه غرب را را فراهم ساخته است.
تحرکات ترکها البته به همین مقدار، محدود نشده است؛ حمایت آنکارا از آذربایجان در درگیری این کشور با ارمنستان، به نحوی قد علم کردن در حیات خلوت روسها به شمار میرود. مسئلهای که این روزها با رفتوآمدهای اردوغان به آذربایجان و مناطق آزاد شده قرهباغ، پررنگتر شده و البته حساسیت کشورهایی مانند روسیه و ایران را نیز به دنبال داشته است.
فراتر از تحولات کشورهای تازه استقلالیافته که ترکیه سعی میکند زنجیرهای از کشورهای ترکتبار را به یکدیگر متصل کند و یا حساسیتها نسبت به تحرکات روسها در حوزه دریای مدیترانه، تحولات افغانستان و موضعگیری آنکارا در قبال آن نیز به ترسیم خطوط جدید در روابط ترکیه و سایر قدرتهای منطقهای سرعت میبخشد.
اردوغان که پیشتر میکوشید با خروج نیروهای بینالمللی از جمله نیروهای آمریکایی از افغانستان، حضوری پررنگ از خود در این کشور به نمایش بگذارد، موفقیتی در این راه به دست نیاورد و کمکهای ارسالی به کابل نیز نتوانست رویاهای تسلط اردوغان بر کنترل فرودگاه کابل را محقق نساخت.
در گام بعد کوششهای اردوغان برای واسطه قراردادن قطر نیز بیفایده بود و حتی رؤیای برگزاری کنفرانس صلح افغانستان در ترکیه نیز هیچگاه تحقق نیافت.
این سلسله اتفاقات به علاوه بحران اوکراین، در نقش یک کاتالیزور، فرایند موضعگیری صریح ترکیه در جدایی موضع بیطرفی و خیرخواهی نسبت به تحولات افغانستان را تسریع بخشید و در اوایل ماه جاری، باعث شد که ترکها با برگزاری جلسه سران گروههای مخالف طالبان در ترکیه موافقت نمایند.
با این تحولات، ترکیه اردوغان گامبهگام از افغانستان طالبان دور شده است و البته همگرایی طالبان و مسکو نیز پیامد رفتارهای بلوک غرب و غربگرایان است. باید به انتظار نشست و دید که قمار اردوغان به پشتوانه تحرکات غربیها در اوکراین به کجا ختم میشود.
آژانس خبری صدای پامیر- کابل