امروز : پنج شنبه, ۹ حمل , ۱۴۰۳ - 19 رمضان 1445
- وزیردفاع پاکستان:افغانستان منبع تروریسم علیه پاکستان است
- سفر ایالیا کازکوف معاون راه آهن روسیه به افغانستان
- در تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه چهارده هزار کودک شهید شدند
- کشته و زخمی شدن ۵ جنگجوی طالب در کابل توسط جبهه مقاومت
- دیدار سفیر ناروی در افغانستان با معاون سیاسی گروه طالبان
- افتتاح یک کتابخانه عمومی در پکتیا
- پسر حکمتیار:رفتار طالبان با پدرم نفرت انگیز بود
- فارغ شدن ۱۳۰ زندانی از دورههای سوادآموزی و تلاوت قرآن کریم در هرات
- هزینه سفر حج برای شیعیان ۵۰ دالر بیشتر از دیگران
- یونیسف:در سه ماه اخیر ۲۹ نفر بر اثر ابتلا به بیماری سرخکان جان باختهاند
تبیین بنیانهای قرآنی نهضت امام خمینی (ره)
مطالعات نشان میدهد برای نهضت امام خمینی (ره) مبانی قرآنی زیادی میتوان طرح کرد و به تجزیهوتحلیل موشکافانه گرفت؛ اما با توجه به ظرفیت نوشتهی پیشرو، پژوهشگر در پی بیان بنیادیترین مبانی است.
۱- قیام برای خدا؛
۲- زنده کردن اندیشهی حاکمیت الهی در مشروعیت نظام؛
۳- عجین و توأم دانستن دیانت باسیاست و مدیریت دینی؛
۴- پرهیز از دامن زدن به اختلافهای مذهبی، قومی و نژادی؛
۵- جهانی و رهاییبخش دانستن مکتب اسلام؛
۶- باور به پیروزی مستضعفان بر مستکبران؛
۷- باور به ضرورت پان اسلامیسم و اتحاد امت؛
۸- و…
امام راحل بر پایهی این بنیانهای قرآنی، در قرنِ حاضر؛ انقلابی پدید آورد که در تاریخ از جهت تأثیرگذاری و تداوم و ماندگاری بیمانند است. در این نوشتار سعی بر آن که مبانی ذکر شده در حد مجال با محوریت آیه شریفه «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا» (سبأ، ۴۶) به تجزیهوتحلیل گرفته شوند.
مطالعات نشان میدهد این آیه از غرر آیات مبانی اندیشهی حضرت امام خمینی (ره) و شناسنامه قیام الهی است. در این آیه خداوند به پیامبر اکرم (ص) دستور فرموده است که به مردم بگوید یک توصیه و نصیحت به آنان دارد «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ» و آن قیام در راه خدا به شکل دو به دو یا به تنهایی و به دور از هیاهو نفسانی است «أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى».
درباره معارف و آموزههای بلند و برین این آیه، سخن بسیار است؛ اما شالوده بیان اینکه به نظر میرسد منظور از قیام فردی، مبارزه با نفس و دشمن درونی و منظور از قیام دو به دو و همگانی، مبارزه با ستمگران و دشمنان بیرونی است.
بیگمان قیام و نهضت امام (ره) برای خدا بود. آن رهبر و پیشوای حکیم، ریشهی پیشرفتهای بایسته معنوی و مادی را در تربیت افرادی میداند که از منبع زلال معرفت، ايمان، تعهد و ایثار وحیانی؛ تغذیه و به اشباع رسیده باشند. او خود سیراب از این منبع بود و ازاینرو وقتی عاشقان و پیروان جان برکفش، از عمق جسم و جان شعار دادند: «ماه همه سربازتوایم خمینی. امام فرمودند: نه شما سربازمنید و نه من سرباز شما، همه ما سربازخدایم.»
بیتردید امت اسلام، وامدار اندیشه و انگیزه دهی آن مدیر و مدبر حکیم و الهی است و او به حق چراغ هدایت بود و با تأسی از پیامبر اعظم (ص) و ائمه اطهار (ع) راه روشن و فروزان جلوی رهروان و رهپویان راه حق گذاشت و خلف بایسته و صالح او، امام خامنهای (مدظلهالعالی)، نیز این راه روشن و اندیشههای ناب و الهی را پرفروغ نگاه داشتهاند و انشاء الله تا اتصال نهضت امام (ره) به نهضت و دولت دادگستر حضرت مهدی (عج) تداوم خواهد داشت.
چنانکه اشاره رفت درباره مبانی اندیشهای برنامههای علمی و عملی حضرت روحالله (ره) مبانی قرآنی زیادی میتوان طرح کرد و به تجزیهوتحلیل موشکافانه گرفت. مطالعات پیرامون همین آیه و مانند آن به این رهنمون است که بنیادیترین مبانی قرآنی نهضت حضرت امام (ره) امور بیان شده است. آن رهبر نهضت الهی و پیشوای تأثیرگذارترین انقلابهای بزرگ تاریخ، در برنامههای علمی و سیره عملی خود با قلب مطمئن و زبان ذوالفقار گونه و ضمیر امیدوار به یاری خدا و عنایت ائمه و حمایت ملت شریف؛ توانست میلیونها انسان را از قشرهای مختلف در مسیر انقلاب جهت دهد و یکی از مردمیترین و ماندگارترین انقلابهای بزرگ را بر پایهی آموزههای وحیانی به پیروزی نهایی برساند.
بیگمان رهبری و مدیریت مرتبط با جهاد و داشتن قدرت و نفوذ است و میطلبد اشارهی گذرا به انواع جهاد و انواع قدرت داشت تا شخصیت جامع و منحصربه فرد امام خمینی (ره) را بهتر درک کرد و بازتاب انقلاب اسلامی را در حوزهی اندیش و میدان مبارزه و عمل، بایستهتر سنجش و ارزیابی و بازخوانی داشت.
انواع جهاد
آنچه معروف است این است که جهاد بر دو دسته است ولی به نظر میرسد با نگاه ژرفتر جهاد بر سه نوع است:
۱- جهاد اصغر،
۲- جهاد اوسط،
۳- و جهاد اکبر.
جهاد اصغر مبارزه با دشمن بیرونی و جهاد اوسط مبارزه با نفس و دشمن درونی و جهاد اکبر آن است که انسان دل به یافتههای عقلی و استدلالهای برهانی نبندد و فراتر از آن عاشقانه درراه خدا مبارزه کند. با اندک تأمل ویژگیهای شخصی و شخصیتی امام خمینی (ره) هر سه گونه جهاد را در زندگی فردی و مکتب حضرت روحالله (ره) بهخوبی میتوان یافت. آن رهبر بصیر و پیشوای خبیر در نهضت خود بر اساس حکمت، مصلحت و عزت؛ به همهی وجوه و ابعاد و عرصههای مرزبندی با دشمن، درونی و بیرونی و چگونه روابط داشتن با خود باخدا و با دولتها و ملتها، در حوزهی نظر و مقام عمل؛ اهتمام داشت و امروزه جهانیان شاهد دستاوردهای بزرگ و تأثیرگذاری بینالمللی اندیشههای بنیانگذار انقلاب شکوهمند، درخشان، پایدار و پرتوان اسلامی، در عرصههای گوناگون هستند.
بهعنوان نمونه آگاهان و تحلیلگران واقعگرا، منشأ و ریشهی تحرّکها و نهضتهای بیداری بر اساس الگوی مقاومت که در ادبیات سیاسی برای مقابله سلطهی آمریکا و صهیونیسم به شکل پررنگ وارد شده و شکستهای پیاپی و مفتضحانه به آمریکا و ناکارآمدی سیاستهای استکباری در غرب آسیا و زمینگرشدن همکاران و دنبالهروهای آنها را در منطقه نشان میدهد؛ حاصل نفوذ نظام جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن، در سراسر جهان میدانند. بیتردید اینها بخشهای از مظاهر عزّت و اقتدار نظام اسلامی است که سردمداران نظام سلطه را نگران و وادار به طرحها و برنامهی شیطنتآمیز در عرصههای علمی، فرهنگی و اجتماعی نموده است. ازاینرو بایست همواره و در همهی زمینهها بهویژهی مبانی، توجه به مرزبندی با دولتهای خدعه گر برای حفظ ارزشها و عدم عقب نشینی از هراس تهدیدهای پوچ آنها داشت و به شکل حکیمانه و مصلحتجویانه بر پایهی بنیانهای قرآنی از موضع انقلابی، مسائل و مشکلات را با درک درست شرایط و اقتضای میدان بازی و مبارزه؛ جهت داد، رهبری و حل کرد. این کار را امام خمینی (ره) هم در گرماگرم دوران مبارزه با نظام ستمشاهی و هم پس از پیروزی انقلاب در زمان رهبری نظام اسلامی و هم پس از خود با ارائهی اندیشه در آثار و گفتار و رفتار و بهویژه در وصیتنامهسیاسی و الهی خود؛ کرده و این مرتبط باقدرت است.
انواع قدرت
قدرت، مکانیسمی برای اثرگذاری بر دیگران است. برای درک بهتر مفهوم قدرت سخن را با مثالی شروع میکنیم و آن اینکه اگر شخصی بتواند دیگری یا دیگران را متقاعد کند که عقیده خود را درباره یک یا چند موضوع تغییر دهند، رفتاری را انجام یا ترک کنند و به محیط پیرامون مانند آن بنگرند و ترتیب اثر بدهند؛ از نفوذ و قدرت استفاده کرده است. درواقع قدرت یک مفهوم نسبی و تابعی از وابستگی است. بنابراین درک وابستگی نقش اساسی و مهمی در درک و فهم قدرت دارد. به عنوان نمونه اگر وابستگی «زید» به «بکر» بیشتر باشد «زید» قدرت بیشتری بر «بکر» دارد. بههرروی غرض این است که یک رهبر بایست قدرت لازم جهت اعمال نفوذ در پیروان و زیر مجموعه داشته باشد تا به اهداف دستیابد و قدرت دارای انواعی است که بنیادیترینها عبارتنداز:
۱- قدرت سنتی: از جهت وراثت از پدر به فرزند رسیده است. مثالهای دیگری هم دارد ازجمله در جامعه دینی فقیه از قدرت سنتی دینی برخوردار است (مزایا و معایب برای آن شمردهاند که بماند).
۲- قدرت قانونی/ سازمانی: متعلق به پست و مقام است و بر اساس ساختار حاکم در جامعه و سازمان پیرو از پیشوا و مدیر و مافوق پیروی میکند. نمونههای آن داشتن قدرت پاداش و دادن حقوق و مزایا و ارتقای جایگاه سازمانی و… یا قدرت اجبار و تنبیه و کاستن از مزایا و… است.
۳- قدرت فرهمندی/ کاریزمایی: قدرت شخصی یا داشتن ویژگی جز به و کشش شخصی و برای کنترل دیگران است (مزایا و معایب برای آن شمردهاند که بماند).
۴- قدرت معنوی و جامع: امام خمینی (ره) فقیه بود (قدرت سنتی) رهبر نظام اسلامی بود (قدرت قانونی و مدیریتی)، جنبههای مثبت فرهمندی را داشت (قدرت کاریزمایی) و از همه مؤثرتر دارای قدرت معنوی و شخصیت سالم و مبانی خللناپذیر علمی و عملی بود.
امام امت (ره) آنچه را که میفهمید، درست میفهمید؛ آنچه را که عمل میکرد، درست عمل میکرد، جامع بین علم و عمل بود. به فرموده حضرت آیه الله جوادی آملی (مدظلهالعالی) امام راحل جامع بین سیاست، درایت، مدیریت و فقاهت به جمع سالم بود. او فرزند راستین ابراهیم خلیل بود. امام شخصیت صاحب دل و جامع از تمامی جهات بود با چنین جامعیت هم در حوزهی اندیشه تبیینگری داشت و اندیشه و انگیزهی خود را به رشتهی تحریر درآورد و هم در مقام عمل پیاده کرد. نکتهی بسیار قابل توجه اینکه دادههای تاریخی و شواهد عینی شاهد آن است که در تاریخ کسی مانند امام خمینی (ره) پیدا نمیشود که هم تئوری و نظریهی تحولآفرین در این سطح داده باشد و هم خود آن را به مرحلهی اجرا رسانده باشد (به عنوان نمونه مارکس نظریه داد ولی خود نتوانست اجرا کند بلکه افرادی مانند لنین و دیگران آن را به اجرا گذاشتند و…).
لازم به یادآوری است تنها شخصیتی که توانست تئوری خود «نظریه ولایت مطلقه فقه» را به اجرا بگذار «فقه تئوری کامل از گهواره تاگوراست»، امام خمینی (ره) بود و ایشان بر پایهی تئوری و نظریه خود انقلابی پدید آورد که دیگران در گذشتهها در سرچنین اندیشهای را میپروراندند ولیکن نتوانستند خواستهی خود را محقق سازند و به نظر میرسد سر آن این است که جامعیت امام (ره) را نداشتند. بههرروی امام خمینی (ره) مانند حضرت موسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) برای تحقق اصول و اهداف، طرح و برنامههای خود از محیط نظامهای فاسد و ستمپیشه، هجرت کرد ولی هیچگاه مردم را رهانکرد! با دانش و بینش و اقدام و عمل برای آزادی و عزت امت کار و تلاش کرد تا کلیموار نظام ستمشاهی را کنار زد و پیامبر وار امالقری جهان اسلام را فتح و نظام اسلامی را ایجاد و استقرار بخشید. راز این موفقیت بزرگ در آن است که امام (ره) دارای مبانی اندیشهای و انگیزهی درست و جامع بود. برآگاهان پوشیده نیست که برخی در حوزهی دانشی بهرهی کافی میبرند ولی در عرصهی عمل بیبهرهاند و برخی در مقام عمل بهره میبرند ولی در حوزهی نظر از فیض علمی محروماند. حضرت روحالله (ره) در هردو حوزه دارای مبانی خللناپذیر و منبعث از آموزههای وحیانی بود.
عظمت تلاشهای علمی و علمی حضرت امام (ره) وقتی بیشتر درک میشود که به این توجه شود که آن بزرگ مرد روزگار و تحولآفرین قرن، نظریه ولایتفقیه را در شرایطی مطرح کرد که، نه در میان تودهی مردم بلکه در میان حوزه ویان و حوزههای علمیهی تشیع نیز؛ اعتنایی بایسته به آن نمیشد. اما او با داشتن مبانی قرآنی و با اعتماد به یاری خدا و توسل به ائمه و امید به پشتیبانی ملت آگاه، در مقابل مثلث شوم «استکبار جهانی»، «نظامهای فاسد وابسته ممالک اسلامی» و «قلمزنان اجیر و خود فروخته» ایستاد و پیروز شد.
م. امیری
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا دروغ باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.