دختران دانشآموز صنف ششم در پایان سال آموزشی با اشک و اندوه خداحافظی کردهاند. گریههای آنان در فضای رسانهای با واکنشهای گسترده روبهرو شده است. کاربران با اشتراک گذاشتن تصویر دانشآموزان، آن را «خداحافظی تلخ و دردناک» توصیف کردهاند. برخی از آنان گفتهاند که این وضعیت باید وجدان جمعی را در مقابل طالبان بیدار کند و شمار دیگر صنف ششم را بهعنوان مرحله آخر فراغت دختران از مکتب، «غمانگیز» خواندهاند. با این حال، دختران محروم از آموزش میگویند که به مردههای متحرک تبدیل شدهاند و دیگر امیدی به بازگشایی مکتبها تحت حاکمیت طالبان ندارند. بهتازهگی، دیدهبان حقوق بشر نیز با نشر گزارشی گفته که سیاستهای نادرست طالبان، مکتبهای پسرانه را نیز با شکست مواجه کرده است.
آزمونهای سالانه مکتبهای افغانستان در مناطق سردسیر در حالی به پایان میرسد که دختران دانشآموز صنف ششم بعد از این نمیتوانند به مکتب بروند. هزاران دانشآموز دختر که صنف ششم را به پایان رساندهاند، آینده خود را تاریک میدانند.
شماری از دانشآموزان دختر هنگام وداع با همصنفیهایشان، با گریه مکتب را ترک کردهاند که نشر تصاویر آنان با موج گستردهای از اعتراضات مواجه شده است.
مقدس نوری، یکی از دانشآموزان که به قول خودش از سوی طالبان از صنف یازدهم فارغ داده شده، در صحبت با روزنامه ۸صبح میگوید که هیچ کسی نمیتواند درک کند که دختران در دو سال گذشته چه رنجی را تحمل کردهاند.
بانو نوری با گلوی پر از بغض میگوید: «وقتی که در مسیر راه پسرها را میبینم که مکتب و دانشگاه میروند، در یک حصه از بدنم شدیداً درد را احساس میکنم که قلبم است. در حصه دیگر از بدنم جنون را احساس میکنم که مغز و ذهنم است. وقتی مغز و قلب تعادل نداشته باشند، از انسان چه ساخته خواهد شد؟»
این دختر محروم از حق آموزش و تحصیل، با حسرت و آه میگوید که با همنوعانش برنامههای زیادی را طرحریزی کرده بود که در جشن فراغتشان از مکتب و ورود به دانشگاهها چه کارهایی را انجام دهند، اما همه امیدهایشان به یأس بدل شده است.
بانو نوری، میگوید: «یک ذره امید به بازشدن دروازه مکتبها و دانشگاهها نیست. ما دختران مردههای متحرک هستیم. خوردونوش داریم، شاید لبخند بر لب هم داشته باشیم، ولی درون ما چیزی دیگری است. قلب ما و مغز ما آدم دیگری شده است، آدمهای غمگین و اندوهناک. کوشش میکنیم که آرزوهایمان را زنده نگهداریم، ولی درد و غمی که بر ما وارد شده ما را از پا در خواهد آورد.»
شکریه، یکی از دانشآموزان صنف ششم در هرات، میگوید که روزهای پایانی مکتب را با اشک و اندوه به آخر رسانده است. او میافزاید: «برای ما خیلی سخت است که دیگر نتوانیم به مکتب برویم و درس بخوانیم. هر روز با صنفیهای خود گریه میکردیم که سال دیگر نمیتوانیم مکتب برویم، همدیگر را ببینیم.کاش صنف پنج میبودم که یکسال دیگر هم به مکتب میرفتم. آرزو دارم درس بخوانم، اما طالبها اجازه نمیدهند.»
در همین حال، یکی از آموزگاران در شهرکابل با ارسال پیامی به روزنامه ۸صبح میگوید که خانوادهاش سال گذشته تصمیم گرفتهاند که یک خواهرکوچکش بهطور قصدی از امتحانهایش محروم شود تا بتواند در سال جاری مکتب برود.
این آموزگار میافزاید که خواهرش در نتیجه تصمیم جمعی خانوادهگی، صنف ششم را دو بار خواند و اکنون مجدداً فارغ شده است. او تاکید میکند: «حالا امتحاناتش سپری شد. هر عضو خانواده که برایش تبریکی میدهد اشک از چشمانش جاری میشود و میگوید که چرا من دیگر نمیتوانم به امر ملاهبتالله بیسواد و ظالم مکتب بروم.»
از سوی دیگر، کار بران رسانههای اجتماعی نوار تصویری یکی از دانشآموزان دختر به نام زینب را به صورت گسترده نشروپخش کردهاند که او از آرزوهای ناتمامش سخن میگوید.
این دانشآموز میافزاید: «آخرین امتحان صنف ششم را دادم و بعد با معلمان و هم صنفانم بسیار با نا امیدی خداحافظی نمودم. متوجه شدم که بعد از سه ماه رخصتی نمیتوانم به صنف هفتم بروم، پلان داشتم که بعد از فراغت مکتب لیسانس، ماستری و حتا دکترا را درس بخوانم، و پلان داشتم که وزیر معارف افغانستان شوم، تا برادرها و خواهرهای افغان ما که در هر کنج و کنار افغانستان هستند و از تحصیل محروم هستند و کتاب و کتابچه برسانم و برایشان زمینه تحصیل برابر بسازم، اما متاسفانه خودم از تحصیل محروم شدم.»
ویدیوی دیگری نیز دستبهدست میشود که نشان میدهد دختران با اشک و اندوه همدیگر را در آغوش میکشند و خداحافظی میکنند. کاربران شبکههای اجتماعی این تصویر را «وداع سخت و استخوان سوز» نامیدهاند. آنان گفتهاند که دردناکترین چیز آن است که انسان حقش را آرزو کند.
دکتر عالمه، معین پیشین امور حقوق بشر و جامعه مدنی وزارت دولت در امور صلح و فعال سیاسی، با بازنشر نوار تصویری این دانشآموز دختر، گفته است: «این ویدیو باید وجدان جمعی همه را تکان بدهد.»
بانو عالمه با استناد به اعلامیه جهانی حقوق بشر گفته است که دختران افغانستان از حق اولیه انسانی خود محروم هستند. او پرسیده است که آیا در جهان کشور دیگری وجود دارد که با سرمایههای انسانی خود چنین ظلم و جفایی روا داشته باشد؟ او این دختران را «قهرمانان کوچک با افکار بلند و صدای رسا» توصیف کرده است.
شمسالرحمان عزیزی، یکی از دادستانهای حکومت پیشین، نیز نوشته است: «مصیبت سنگینی دامن این ملک فلاکت زده را گرفته و آن بیتفاوتی و بزدلی مردمی است که اینجا زندهگی میکنند.»
این در حالی است که دیدهبان حقوق بشر بهتازهگی با نشر گزارشی گفته که طالبان افزون بر اخراج آموزگاران زن، با اعمال تنبیه بدنی دانشآموزان و تغییر عقبگرایانه در نصاب آموزشی، روند آموزش را در مکتبها با شکست مواجه ساختهاند.
از سوی دیگر، مولانا فضلالرحمان، رهبر جمعیت علمای اسلام پاکستان، مشهور به «پدر معنوی» طالبان، در دیدارش با سفیر بریتانیا برای پاکستان گفته که زنان در افغانستان براساس دیدگاه «اسلامی و پشتونی» آموزش ببینند.
شاه گل رضایی، عضو مجلس نمایندهگان پیشین، او را «سخنگوی جدید طالبان» خوانده و نوشته است: «براساس این اظهارات، تصمیم و عملکرد طالبان در رابطه به منع آموزش و تحصیل زنان «اسلامی و پشتونی» است. مردم افغانستان تحت سیطره طالبان آن قدر بیصدا و بیدفاع شده که مولانا فضلالرحمان خود را داعیهدار دین آنها میداند.»
افزون بر این، ملاله یوسفزی، یکی از برندهگان جایزه صلح نوبل، گفته که تبعیض طالبان علیه زنان باید بهعنوان جنایت علیه بشریت و آپارتاید جنسیتی بهرسمیت شناخته شود. او گفته که دختران محروم از آموزش و تحصیل در افغانستان به مواد مخدر رو آوردهاند و اقدام به خودکشی کردهاند.
این در حالی است که به تازهگی استخبارات طالبان ۲۵ دانشآموز مکتب را هنگام تجلیل از روز فراغتشان در ولایت کنر به دلیل نقاشی پرچم سه رنگ افغانستان در صورتشان، بازداشت کرده است.
طالبان بیشتر از دو سال میشود که دروازه مکتبهای بالاتر از صنف ششم و دانشگاهها را به روی دختران و زنان بستهاند. این گروه به رغم درخواستهای مکرر مردم افغانستان و جهان، دروازههای نهادهای آموزشی و تحصیلی را به روی زنان بازگشایی نکرده و گفتهاند هنوز زمینه رفتن زنان به مکتب و دانشگاه مساعد نشده است.
براساس گزارشهای متعدد، دختران محروم از آموزش و تحصیل در کنار ابتلا به افسردهگی، تن به ازدواجهای اجباری و زیر سن نیز دادهاند که در بسیاری از موارد فرماندهان طالبان دختران را به زور به نکاح خویش در آوردهاند.