حج بی برائت، عرفات بیمعرفت:
عرفان عرفات و عرفان غزه؛ وقوف در دو وادیِ وحی و وجدان
در هنگامهای که میلیونها حاجی، لباس احرام پوشیده و لبیکگویان در عرفات وقوف میکنند تا غبار گناه از جان بزدایند، پارهای از پیکر امت اسلامی در میان دود، خون، محاصره و اشغال، بیهیچ صدایی، در عرفاتی دیگر وقوف کرده است. آنجا، غزه است؛ عرش عرفان عصر ما. عرفه است و همه به یاد میآورند که حج بدون معرفت عرفات و بدون برائت از طاغوت، حج نیست؛ و امروز، کجا میتوان تجلی آشکارتر طاغوت دید جز در صهیونیسم کودککش و امپریالیسم جهانی؟
عرفه، مکتب معرفت و بیداری است؛ اما اگر این بیداری به فریاد علیه ظلم منتهی نشود، نه وقوفی صورت گرفته و نه عرفانی رخ داده است. در عرفه، خلیلالله اسماعیل را به مذبح برد تا امتحانی را به کمال برساند، اما امروز، هر مادر و پدری در غزه، فرزند خویش را به مذبح میسپارد و صدای «افٍّ لک یا ابلیس» را در آسمانها طنینانداز میکند.
آیا میتوان در عرفات وقوف کرد، بیآنکه از فاجعه غزه بپرسیم؟
آیا میتوان «لبیک اللهم لبیک» گفت، اما در برابر ضجه کودکان مظلوم غزه، لب فروبست؟
در عرفات، حاجی سنگ بر شیطان میزند؛
در غزه، کودکان با سنگ از خانهشان دفاع میکنند.
در عرفات، حاجی با لبهای تشنه دعا میخواند؛
در غزه، لبهای تشنهای بیجان بر خاک افتادهاند، بیدعا، بیکفن، بیصدا.
در عرفات، قربانی آماده است؛
در غزه، قربانی تمام شده؛ کودک، زن، پیر، بیمار، حتی بیمارستان و مسجد.
در عرفات، حاجی از گناهان خود استغفار میکند؛
در غزه، مردم از امت اسلامی گلایه دارند: که چرا ما را در میان گرگان تنها رها کردید؟
ای ضیوفالرحمن!
حج، تنها طواف و سعی نیست؛
حج، وقوف در جبهه حق و فریاد بر سر باطل است.
اگر ابراهیم در برابر نمرود ایستاد، پس شما که بر میثاق ابراهیمی گام مینهید، چگونه از نمرود زمان، از نتانیاهو و ترامپ و بایدن، و از حامیان خیانتکار صهیونیسم چشم میپوشید؟
اگر در حج، توحید آموختید، پس کدام توحید است که شما را از درد پاره تن امت بیخبر نگه میدارد؟
کدام لبیک است که لبانش را بر صدای «یُقتَلُونَ وَیُصْلَبُونَ وَیُشَرَّدُونَ» مردم فلسطین بسته نگه میدارد؟
غزه، امروز «عرفات جهاد» است؛
عرفاتی بیخیمه، بیجمرات، بیحاجی… اما پر از خون، پر از تلبیه مجاهدانه، پر از فریاد اللهاکبر علیه طاغوت.
در آنسو، شما سنگ بر ستونهای نمادین شیطان میزنید؛
در اینسو، شیطانِ مجسم، بر پیکر نوزادان واقعی سنگ و آتش میبارد.
در آنسو، قربانی میکنید؛
در اینسو، قربانی میشوید، بیدعا، بیذکر، بیشریک.
اگر حج، حج ابراهیمی است، باید طاغوت را نشانه گرفت!
حج، در ذات خود، آئین برائت است؛ برائت از شیطان، از طاغوت، از مستکبر، از جباران.
و امروز طاغوت کیست؟
جز رژیم کودککش صهیونیستی که هفتاد سال است، پارهای از امت را به صلیب میکشد؟
جز امریکا، که ذخایر و شرافت امت را غارت کرده است؟
جز حکام خائن عرب، که دست در دست دشمن، برادران خود را به مسلخ میبرند؟
اگر در عرفات وقوف میکنید، باید در وجدان نیز وقوف داشته باشید.
اگر در منا قربانی میکنید، باید از خود بپرسید: آیا خون کودک غزه، بیارزشتر از گوسفند منا است؟
اگر در مکه اللهاکبر میگویید، باید در برابر طاغوت هم فریاد اللهاکبر سر دهید.
و اما خطاب به اهل غزه:
شما عارفان حقیقی این عصر هستید؛
شما در قنوتِ خون و در رکوعِ جهاد، راهی به سوی خدا گشودهاید.
شما حاجیانی هستید که بیاحرام، اما با اخلاص، بیذکر، اما با درد، مسیر بندگی را طی کردهاید.
ای مردم غزه!
شما پیش از آنکه طواف کعبه کنید، در آوار طواف کردهاید؛
پیش از آنکه سعی صفا و مروه کنید، در سعی شهادت دویدهاید؛
پیش از آنکه دعای عرفه بخوانید، در مناجات مظلومانه با خدا گریستهاید.
سخن آخر: حج بیغزه، حج بیروح است
در موسم حج امسال، صدای عرفات باید با صدای غزه یکی شود.
اگر عرفه، روز شناخت و بصیرت است، پس باید امت بداند که اگر غزه تنها بماند، کعبه نیز روزی محاصره خواهد شد.
اگر برائت از مشرکین فقط در شعار بماند، طاغوت بر مسجدالحرام نیز دست خواهد یافت.
پس ای حاجی!
در دعای عرفهات، برای غزه دعا کن؛
در سنگزدنت، طاغوتِ زمان را هدف بگیر؛
در قربانیات، یاد کن از کودکانی که در غزه قربانی شدند، بیآنکه نامشان را کسی در لیست حجاج ثبت کند.
و بدان:
اگر حجات به عرفه نرسید، حج نیست؛
و اگر عرفهات به غزه نرسید، عرفان نیست.
عبدالرووف توانا
۱۴جوزا ۱۴۰۴