وجههی تروریستی آمریکا بر همه آشکار است. صهیونیسم نیز همان تروریسم است. میان تروریسم و صهیونیسم نسبت تساوی برقرار است. یعنی که صهیونیسم تروریسم است و تروریسم نیز صهیونیسم است. و باز معلوم است و مبرهن که صهیونیسم و تروریسم همان امپریالیسم است که در وجود آمریکا تبلور دارد. از همینروی ما گفتهایم:
انّ امریکا زعیم الارهاب *** فی یدها الذئاب و الکلاب
آمریکا با هجوم و همجیت آغاز شد و الی اکنون با هجوم و همجیت استمرار یافت. لیبرالیسمش هم میلیتاریسم؛ یعنی: نظامیگری و جنگسالاری بود و هست. من با اینکه لغات بیگانه را نمیپسندم؛ ناگزیر در آنجا که حرف از آنهاست؛ همین کلمات را بهکار میبرم. خودشان را با خودشان معرفی میکنم. هیچکس و هیچچیز لیبرالیسمِ مبتنی و مشحون از میلیتاریسم را بهتر از خودش معرفی نمیکند. کاسهی چینی (نه، آمریکایی و غربی) که صدا میکند؛ خود صفتِ خویش ادا میکند. صفتِ خودشان همین میلیتاریسمِ منحوس است. از شرقِ آسیا (ژاپن، ویتنام) تا غربِ آسیا؛ آمیخته از هجوم و همجیت میلیتاریسمِ منحوس است!. هرچند که این منحوس در هیججای دنیا بیش از غربِ آسیا، بهویژه فلسطین استمرار و اشتداد نداشتهاست. بیش از هفتادسال با همین منحوس میخواهند ملکِ مردم را بگیرند و یک ملّتِ متمدن و ممتد در تمامِ تاریخ را معدوم نمایند!. بیش از هفتادسال است که به کمک یهودا، شمعون و شارون میخواهند یوسف را در چاه کنعان بیندازند!. از هیچگونه دنائت و درندگی دریغ ندارند. هزاربار بدتر از گرگان و سگهای هار هستند. زیرا گرگ یوسف را ندرید. این یهودا و شمعون بود که «گرگِ دهنآلوده و یوسف ندریده» ساختند. یعنی که گرگ اینها هستند. صهیونیسم با استعانت از استکبار؛ هزاران یوسف را درید. هزاران مسیح را مصلوب و هزاران مریم را مقتول و مطرود ساخت. سادهترینش در فریاد و فغانی است که چهلسال قبل با اشارهی امام موسی صدر از حلقوم مرحومه فیروز برخاست و هنوز که هنوز است بر ساحتِ بیتالمقدسِ مظلوم و محصور؛ سرود و سجده میبَرد و آرزو و اعلام میدارد که آتش انتقامِ الهی؛ بیداد و ارهابِ اسرائیل را نابود مینماید:
الطفل في المغارة وأمّه مريم * وجهان يبكيان * لأجل من تشرّدوا * لأجل أطفال بلا منازل * لأجل من دافع واستشهد في المداخل * واستشهد السلام في وطن السلام…
همین سبعیتصفتی است که شاعرانِ فلسطین و ادیبان عرب بلکه اکثر اُدبای عالَم؛ اسرائیل و آمریکا را سزاوارِ صفتِ سبعیت ساختند و تروریسم نام نهادند. سبعیتی که بسی و بسیار بسی بالاتر از توحش و ارهابِ ذئاب و کلاب است. تنها تروریسمِ دولتی میتواند آن را بیان بدارد. تروریسمِ دولتی؛ بسی برتر از تروریسمِ تکفیری و تباری است. تروریسمِ دولتی؛ سازمانیافته و سازمانساز است. هرلحظه دهها القاعده، الدولة … فی العراق و الشام و امارة الافغانیه از آستینش بیرون میآید. اسرائیل بهعنوانِ برترین دولتِ تروریستی در جهان؛ مولود استعمارِ انگلیس و آمریکاست و استمرار وجودِ نحسش نیز مرهونِ حمایت همینهاست. حمایت از جنایت و شرارتِ شمعون و شارون و نسلکشی و نابودگری نتانیاهو نهایتِ بیشرمی و بیشرافتی است. عدمِ انسانیت بیش ازین امکان ندارد که در دنیای بلورینِ امروز؛ در پیشِ چشم جهانیان بیمارستان المعمدانی با صدها، زن، کودک و مجروح نابود شود امّا یک پیرمردِ خرفتِ آلزایمری که از خرفتی و خوابآلودگی راهِ خود را پیدا نمیکند؛ تازه از راه رسیده و نارسیده این جنایت را به گردنِ کسانی بیندازد که از آن جراحت و خسارت دیدهاند!!. تازه این رئیسجمهور کشوری است که ادعای هیومنرایتش همیشه هویدا و در هواست و خود همین پیری در جوانی در دانشگاه درسِ حقوق و وکالت خواندهاست!. حقوقبشر و هیومنرایت اگر این باشد؛ ضدّ حقوقبشر چه باشد؟!. این غیر از دنائت و درندگی و غیر از تروریسم نیست. وقتی گرگهای غرب؛ جهاندارِ این جهانِ جنایتبار باشند و شورای امنیت در دستشان؛ حقوقبشر بیش ازین رعایت نمیشود. همانکه احمد مطر از آن مینالد و آن را سرطان مینامد: جرحٌ وحلَّ محلَّه سرطانُ! *** وإِذا ذِئابُ الغَربِ راعیةٌ لَنا.
اسرائیل بهعنوان آشکارترین مظهر تروریسم دولتی (البتّه برای آنانکه دولتش مینامند و میشناسند، نه برای ما که صدسالِ سیاه قبول نداریم) به بیان حضرت امام خامنهای سگِ قلّادهبستهی آمریکاست به سخن و سرودهی احمد مطر؛ آمریکا صاحبِ این سگ است. سگ را بهجان فلسطین انداخته تا از بیمِ این سگ به خودش پناه ببرد امّا بهجای اینکه سگ را بزند؛ ما را و فلسطین را میزند: أَمریکا تُطلِقُ الکَلْبَ علینا * وبها مِن کَلْبِها نَستنجِدُ! * أَمریکا تُطلِقُ النّارَ لتُنجینا مِنَ الکَلبِ * فَینجـو کَلْبُها… لکِنّنا نسْتَشهَدُ * أَمریکا تُبْعِدُ الکَلبَ.. ولکنْ * بدلاً مِنهُ علینا تَقعُدُ.
امّا مردم دنیا و فلسطین هشیار شدهاند و آمریکا را میشناسند. اراده دارند که رأس و دستوپای اژدهای ارهاب را در فلسطین و در منطقهی غربِ آسیا قطع نمایند: عزّالدین المناصره صهیونیسم را اژدها معرفی میکند که با موسیقی و سازِش؛ خانه و کاشانهات را ترک نمیکند بلکه تنها با ضربتِ تبرزین؛ خانه و کاشانهات از اشغال و ارهاب آزاد میشود:
الاَفعِی لا تُخلی جُحراً الّا باالفأس * الاَفعِی لا تَرحَل بالموسیقی * الاَفعی لا تَرحَل الّا اَن قُطِعَ الرأس.
محمود درویش نیز آمریکا یعنی ارباب صهیونیسم را طاعون میخواند که اگر بهجان جامعه و جهان بزند؛ زار و نزارش میسازد: وامریكا هی الطاعون *** والطاعون أمریكا *** وامریكا لامریكا».
اینها همه از اوصاف و مواصفات ارهاب و تروریسم است. المناصره اوصاف تمام درندگان را به صهیونیسم دادهاست تا تروریسم را تبیین کند. در نظامِ نشانگیِ المناصره؛ صهیونیسم هم اژدهار است، هم گرگ، هم خوگ، هم غول و هم نشان از جغدِ جهانسوز دارد. چه تعریفی بیش ازین برای تروریسم؟. این نماد و نشانه در آوازِ عصافیر، جراحتِ رفتنگان، خارهای مغیلان، زهرمار و دندانِ گرگان آشکار است: و اُسمِعَتِ الغِناءُ الحُلوَ مِن عصفورِ تفاحی… * یُغَنِّی جَرحَ مَن رَحلَوا * اَنَا مِنهُم… وَ فِی الاَشواکِ اَفعِی تَلسَعُ الاَجسامَ * وَ اَنتَ کَحَربِ الذِئبِ لَیسَ بِآلفٍ * اَبی الذِئبُ الّا اَن یَخُونَ و یَظلِما.
هرچه هست ملّت فلسطین و ملّتهای دنیا تصمیم گرفتهاند این عامل ترور و تبهکاری را از ملک و مملکت خود بیرون کنند. منطق و مرامشان؛ منطق و مرامِ غسّان کنفانی است که میگفت: خُلِقَت أکتافَ الرِجالِ لِحَملِ البَنادِق؛ فَإما عُظماءٌ فَوقَ الأَرضِ، أو عِظاماً فِی جَوفِها» «شانههای مردان برای حمل اسلحه آفریدهشده. یا بزرگ خواهند زیست در روی زمین، یا استخوان در زیرِ خاک.
ح. آلعلی